اوباش ها دارند پرونده هایشان را حل می کنند، اما زن یکی از آنها می خواهد لعنت کند. شوهر حال و حوصله ای ندارد، اما رفیقش اصلا بدش نمی آید که گونه او را برآمده کند. مادر به همسرش اطمینان می دهد که نیازی به حسادت نیست - او به اندازه کافی برای همه وجود دارد! و چه، دلیلی برای آن وجود دارد - و دوستان خوشحال هستند و اسپرم در توپ ها دست نخورده است. اگر زن عوضی است، پس این یک مزیت برای شهرت است - خانه ای پر از مهمان و هدایا. علاوه بر این، او بیرون نمی رود، همه را به خانه می برد، زیر نظر شوهرش.
بلوندها، آنها اینطور هستند - یک پسر را به خانه راه می دهند و وانمود می کنند که تصادفاً در دوش را نبسته اند. اینجا و این عوضی به خودارضایی راضی نیست، و همچنین یک پسر را مکیده است. و دوست پسر و مهم نیست که این زیبایی روی دیک خود پرید. و برای دسر اسپرم وجود داشت - که او با کمال میل در دهان او ریخت. روز موفقیت آمیزی بود!